شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

درس زمونه

احساس میکنم بزرگترین درسی که از زمونه یاد گرفتم اینه که بتونم هرچی بدی هست رو فراموش کنم !

بدی هایی که روح و قلب آدم رو آزار میده...

ولی بازم بعضی اتفاقات هست که کامل روح و قلبت رو زخمی میکنه.با این دردا چه کنم ؟ فراموشی دوای دردش نیست...

سیلی

حالا میفهمم وقتی میگن آدما صورتشون رو با سیلی سرخ نگه میدارن یعنی چی ؟

از ماست که بر ماست ...

مادر...

بچه که بودم هر اتفاقی که برام میفتاد این مادرم بود که میومد پیشم و انقدر بهم دلگرمی میداد تا همه مشکلات یادم بره...

میدونین چه دردی داره وقتی مادرت گریه میکنه و نمی دونی چیکار باید بکنی ؟

همه دعا میکنن که هیچکس داغ فرزندش رو نبینه مادر من که بچه هاش زنده ان و داغش به دلش مونده باید چیکار کنه ؟

توف به شرفت خدا ! پس حکمت ایی که ازش دم میزنی کجاس ؟