شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

چی بگم بیچارم کردن دیگه...

نبرد نا برابر...

نیست کار ما برادر !

آره استاد... من دستم به جایی بند نیست که بتونم تلافی این کارت رو در بیارم ولی میتونم این قول رو بهت بدم که بلاخره یروز تلافی میکنم !

جلسه ی اول ترم دیگه خیلی حرفا رو دلم سنگینی میکنه که بهت بزنم...

اینجا فقط میتونم این رو بگم که چرا اصولت برابر نبود

و فرق پسرا با دخترا چیه ؟( همین )


نظرات 3 + ارسال نظر
پیمان پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ

ای بابا دست رو دلم نزار که دلم منم خونه از دست این موجودات بی رحم(اساتید)!!!

سارا جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ق.ظ http://paize-zendegi.blogsky.com

آخی چه دلت پره؟!
امتحاناتت چی شد؟
کادوی بابا جان بر تولدت چی بود؟ اونی که شرط کرده بود؟!:(

هنوز معلوم نیست

نگین دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ق.ظ http://www.mininak.blogsky.com

مگه چی شده ؟!‌خب بیشتر توضیح می دادی !
دختر دایی من برعکس تو بود
استادش تمام دخترا رو (به جز دو تا) انداخته بود ولی گاگول ترین پسر هم پاس کرده بود !‌
آپم

بعد اونوقت میگن تو ایران نژاد پرستی نیست
پس این دانشگاها ماله عمه های ... تونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد