شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

سالگرد

این چند روز تعطیلات بخاطر سالگرد بابا بزرگه رفته بودم نایین ! کلی یاد خاطراتش کردم...

احساس میکنم دو سه روز تونستم معنی ی راحتی رو حس کنم و تغییرات آب و هوا کلا مثبت بوده اما حالا که برگشتم باز تمام اون تفکرات و توهمات برگشته .

نظرات 2 + ارسال نظر
سینا شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:13 ق.ظ http://morghsahar.blogsky.com/

درود

تسلیت

یه سری هم به ما بزن حالت بهتر بشه

البته افکار من زیاد زیاد مثبت هم نیست

دوران جوانی ونوجوانی همینه دیگه

بدرود

سارا شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ق.ظ

خیلی خوبه چند روز تونستی راحتی و درک کنی!
سعی کن بهشون فکر نکنی. به هیچی! سعی کن فقط راحتیت و داشته باشی! با این که من خودم آدمیم که زیاد فکر می کنم ولی به تو می گم به هیچی فکر نکن۱
شاید اصلا منم کار بدی کردم که با تو درد و دل کردم! نه این که تو بدی نه! اتفاقا خیلی راهنما و سنگ صبور خوبی هستی برای آدم ولی تو خودت ذهنت مشغوله نیاز به یه فکر اضافه نداری!!!
سعی کن شاد باشی! دوست ندارم با ناراحتی و دل مشغولی ببینمت!
اگه از دستم کاری بر میاد بهم خبر بده! هم وبم هست هم آی دیم!
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد