شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

شب گردی

بعد از مدت ها باز دوباره با دوتا از بهترین دوستام رفتم شب گردی و تو ماشین عرق خوری !

تفاوت این شب این بود که هیچکدوم هیچ حرفی برا گفتن به هم نداشتیم...


پ.ن‌:

یه جمله در مورد رفیقم آرش !

هرچند که کنار هم بودیم ولی خیلی ازش فاصله گرفته بودم. امشب فهمیدم که هنوز توی ریاضی ها هستند کسانی که دلشون به یادت باشه هرچند چیزی برای ارائه نداشته باشی...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد